خر اصلاحات از کره گی دم نداشت ؟

 

 دیروز فرصتی پیش آمد تا پای صحبت های الهه کولایی ، یکی از چهره های شاخص مجلس ششم  ــ  غفراله ذنوبه  ــ  و از اعضای برجسته ی حزب مشارکت بنشینیم . از نکات شایان توجه در صحبت های ایشان یکی این بود که فرمودند تا زیر ساخت های دموکراسی در ایران شکل نگیرد هر گونه تلاش برای برقراری دموکراسی در این ملک محکوم به شکست است . با فرض درست بودن صحبت های ایشان می توانیم نتیجه بگیریم که شرکت خاتمی در انتخابات دوم خرداد 76 اساسا غلط و بیهوده بوده . آقایان و خانم های اصلاح طلب اول منار را دزدیدند و بعد به فکرچاه افتادند ... اما معلوم نیست در این میان چه کسی باید پاسخگو باشد  که بدون  فراهم بودن زمینه های مورد نیاز ، پروژه ی دموکراتیزاسیون با خرج ملت آغاز شده است ؟ هزینه ی بحران های ساخته ی مخالفین اصلاحات را چه کسانی پرداختند جز مردم ؟ پاسخ بازماندگان پوینده ها ، مختاری ها ، فروهرها ،

 علیجانی ها، صابرها ، ابراهیم نژاد ها و ... را چه کسی باید بدهد ؟

نکته ی دیگر اینکه ایشان ابتدا از پاسخ به این سوال که رای می دهند یا نه طفره می رفتند اما سرانجام به طور تلویحی ابراز کردند که رای نخواهند داد ...

    بده در راه خدا ...

 

این یکی دو روز آخر پیش از انتصابات ،  محافظه کاران آخرین زورشان را

 می زنند تا مردم را پای صندوق های رای بکشانند.  ترفند تازه ی این حضرات پخش این شایعه میان دانش آموزان دبیرستانی است که در صورت نداشتن مهر انتخابات در شناسنامه از ورود آنان به دانشگاه جلوگیری خواهد شد . مدیران برخی از دبیرستان ها هم در پخش این شایعه به کمک آقایان آمده اند . حاکمیت کارش به گدایی رای رسیده ...

                 نام این بلاگ سیتروئن است

  

وبلاگ نویسان معمولا روی بلاگشان نامهای مختلفی می گذارند ، اما این خیلی عجیب است که کسی نام بلاگش را  سترون  بگذارد . شما بگویید آخر سترون هم شد اسم؟  نام بلاگ را می توان  پاره خط  گذاشت یا لواشک یا تمرهندی . از این اسم های لبنیاتی هم می توان گذاشت . مثلا روایت ماست ، روزگار ماست ، ماجراهای ماست ، حکایت دوغ  یا حکایت کشک .  حتی اسم هایی مثل بادبادک آزادی یا روروک آزادی هم مناسب هستند اما سترون ؟

اگر یک وب گرد غریبه گذرش به این بلاگ بیفتد چه فکر می کند ؟ آخر این اسم حساسیت زاست . خواننده را دچار سوء تفاهم می کند .  من که فکر می کنم دوست عزیزم بهرام می خواسته نام بلاگش را سیتروئن بگذارد که با یکی دو تا غلط دیکته ای شده سترون . اما خودمانیم .  سیتروئن هم اسم قشنگی است .

 

                                         


              سرایدار جدید

 

بهرام مثل این آدم های پولداری است که یک ویلا در تهران دارند و یک آپارتمان در دوبی برای روز مبادا .

قرار گذاشتیم فعلا او در همان پرشین بلاگ سکونت کند و بلاگ اسکای را بسپرد دست من برای سرایداری !  قول داده ام سرایدار خوبی باشم و از بلاگش فقط برای درج متون سیاسی استفاده کنم .  ـــ  هرچه باشد بلاگ خالی هم مثل برخی چیز های دیگر، خالی اش آدم را وسوسه می کند . 
 ملتفت هستید که ؟ ـــ

 

 

تسلیم !

یکی نیست تبریک بگه ؟

بلاخره تصمیم گرفتم انتخابات را تحریم کنم . توی این چند

روز اخیرکه نظرات دوستان را می خواندم و یا مواقعی که به

طور حضوری با هم صحبت  می کردیم خیلی سعی کردم که

منظورم را در مورد انتخابات و مواضع خاتمی طوری بیان کنم

که قانع کننده باشد ، ولی متاسفانه فقط سوءتفاهمات را بیش تر

کردم . اگر فرصتی دست داد و حس و حالی هم باقی بود شاید

در آینده مبسوط تر به مسایلی که گذشت بپردازم .  فعلا که رای

نمی دهم ، ببینم مشروعیت نداشته ی آقایان زیر سوال می رود ؟!  

این ها که خیلی پرروتر از این حرف ها هستند و سال ها پیش اعلام

کرده اند که رای مردم تزئینی است وآرا مردم تنها در مقبولیت نظام

کارکرد دارد ، والا مشروعیت ولایت جورکه الهی است !