بوسه ی ترینیتی
جنبش اصلاحات رسما مرده است . این را دیگر خواجه حافظ شیرازی هم می داند .اختلاف نظری هم اگر هست بر سر زمان آن است . فرق چندانی هم نمی کند . یکم اردیبهشت هفتاد و نه یا شانزدهم مرداد هفتاد و نه .
آنهایی که مثل من عشق سری فیلم های ماتریکس را دارند ، حتما آن صحنه ی تاریخی را به یاد
می آورند که پس از مرگ نیو ، ترینیتی با بوسه ای مسیحایی جان تازه ای به پیکر بی جان او
می دمد . نمی دانم در آن بوسه چه نیرویی نهفته بود که مرده را زنده کرد ، عشق یا چیزی فراتر از آن.
فکر می کردم ای کاش ما هم می توانستیم با بوسه ای پیکر بی جان جنبش مردمی اصلاحات را زنده کنیم .
شاید وقت آن رسیده باشد که از فیض روح القدس مدد بگیریم تا ما هم بکنیم آنچه مسیحا
می کرد ...
دیگه کار به جایی رسیده که باید از روح القدس مدد بگیریم ؟!
مخالف این کار نیستم ولی نه به عنوان راه آخر بلکه همیشه.
تازه بازی شروع شده . چرا مایوسی ؟